
آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا وقتی مشکلات برای شما پیش می آید، احساس می کنید در یک باتلاق بی پایان گیر کرده اید؟ آیا متوجه شده اید که هر چه بیشتر به مشکل خود فکر کنید، بیشتر در ناامیدی و خستگی فرو می روید؟ این پدیده ای است که اکثر ما با آن روبرو هستیم، اما اگر به شما بگویم که کلید حل این مشکل در دستان خودتان است، باورتان می شود؟
تصور کنید که برای لحظه ای از شر تمام آن افکار منفی و انرژی های منفی که شما را درگیر کرده اند خلاص شوید. تصور کنید به جای تمرکز بر چیزی که شما را آزار می دهد، تمام ذهن و انرژی شما روی چیزی متمرکز شده است که می تواند شما را به جلو حرکت دهد. به جای غرق شدن در افکار منفی، خود را در دنیای جدیدی می یابید، دنیایی که راه حل ها خود را نشان می دهند و امید و انرژی ناگهان در شما زنده می شود.
این کتاب سفر شما به دنیایی ناشناخته است، جایی که یاد می گیرید به جای غرق شدن در مشکلات، بر آنچه می تواند شما را از باتلاق بیرون بکشد، تمرکز کنید. در فصول این کتاب، یاد خواهید گرفت که چگونه ذهن خود را از افکار منفی رها کنید و به سمت راه حل ها، امید، انگیزه و انرژی حرکت کنید. لحظه ای که تصمیم می گیرید تمرکز خود را تغییر دهید، دنیای شما به گونه ای تغییر می کند که نمی توانید تصور کنید.
همه ما مشکلاتی داریم، اما آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا برخی افراد در مواجهه با مشکلات قدرت باورنکردنی پیدا می کنند و برخی دیگر در همان مشکلات گم می شوند؟ راز این تفاوت در مشکلات نیست، بلکه در طرز فکر ماست. کسانی که توانسته اند از مشکلات به راه حل ها حرکت کنند، به دلیل تغییر تمرکز از مشکلات به راه حل ها، توانسته اند انرژی جدیدی پیدا کنند و به سمت موفقیت حرکت کنند.
شما هم می توانید این کار را انجام دهید. برای موفقیت در این مسیر باید ذهن خود را برای پذیرش این تغییر آماده کنید. بگذارید شما را در این مسیر راهنمایی کنم. در این کتاب، من به شما یاد خواهم داد که چگونه از تمرکز بر مشکلات به تمرکز بر راه حل ها تغییر دهید. شما یاد خواهید گرفت که چگونه از درون خود نیرویی بی نهایت برای رویارویی با مشکلات بگیرید.
هر فصل از این کتاب شما را یک قدم به دستیابی به این تغییر نزدیکتر می کند. در این فصل ها با داستان هایی از افرادی مواجه می شوید که توانسته اند با تغییر تمرکز از مشکلات به راه حل ها، زندگی خود را متحول کنند. خواهید دید که چگونه می توانید هر بحرانی را به فرصتی برای رشد تبدیل کنید. این داستان ها به شما انگیزه می دهد تا خودتان در این مسیر قدم بردارید.
وقتی به این کتاب توجه کنید و بر یادگیری این راز بزرگ تمرکز کنید، خواهید دید که دیگر تمام مشکلاتی که در مقابل شما قرار دارند مانند موانع غیرقابل عبور به نظر نخواهند رسید. به جای تسلیم شدن از مشکلات، به راه حل ها نگاه خواهید کرد و متوجه خواهید شد که راه های بی شماری برای مقابله با چالش های پیش روی شما وجود دارد.
از لحظه ای که این کتاب را شروع می کنید، ذهن شما به طور جدی با چالش مواجه خواهد شد. سوالات زیادی در ذهن شما شکل می گیرد، سوالاتی که شما را به ادامه مسیر و کشف راه حل ها سوق می دهد. به تدریج متوجه خواهید شد که نیازی نیست در فضای منفی و گمراه کننده مشکلات قرار بگیرید. این کتاب شما را به مسیری جدید هدایت می کند، راهی که در آن خود را از افکار منفی و ناامیدی رها خواهید یافت.
تمام فصل های این کتاب به شما کمک می کند تا روی راه حل ها تمرکز کنید. تا زمانی که این راز را درک کنید، خواهید دید که زندگی شما در یک لحظه تغییر خواهد کرد. دیگر لازم نیست درگیر آن افکار منفی باشید. با هر صفحه ای که ورق بزنید، وارد دنیای جدیدی خواهید شد. دنیایی که در آن بر مشکلات غلبه می کنید و آرامش، انگیزه و انرژی بی پایان پیدا می کنید.
آیا برای شروع سفر خود آماده اید؟ آیا حاضرید ذهن خود را آزاد کنید و به سمت راه حل ها حرکت کنید؟ اگر پاسخ شما مثبت است، پس این کتاب برای شما نوشته شده است. قدم به قدم شما را همراهی می کنیم تا به دنیای جدیدی از راه حل ها، امید و انرژی بی پایان قدم بگذارید. این سفر آغاز یک تحول درونی است. آیا برای شروع آماده اید؟
فصل اول: دور باطل تمرکز بر مسئله
همه چیز از یک نقطه شروع می شود، از لحظه ای که چشمان خود را باز می کنید و متوجه می شوید که مشکلی در زندگی شما وجود دارد. مشکلی که ممکن است روزها، ماه ها یا حتی سال ها در ذهن شما باشد، انرژی شما را می گیرد و شما را در تاریکی ناامیدی فرو می برد. اما آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا هر چه بیشتر به آن فکر می کنید، کمتر راهی برای حل آن پیدا می کنید؟ چرا وقتی سعی می کنید راه حلی پیدا کنید بیشتر خسته و ناامید می شوید؟ چرا هر چه بیشتر در مورد مشکل صحبت کنید بیشتر در آن غرق می شوید؟
در ذهن انسان، مکانیسمی نامرئی اما قدرتمند وجود دارد که شما را به آنچه که به آن توجه می کنید متصل نگه می دارد. ذهن مانند یک آینه بی رحم است، اگر مشکلی در آن ببینید، همان مشکل را بزرگتر و واضح تر منعکس می کند. هر چه بیشتر بر کاستی ها، مشکلات و موانع تمرکز کنید، آنها را واقعی تر و سنگین تر خواهید کرد. این حقیقتی است که بسیاری از مردم هرگز متوجه آن نمیشوند و دقیقاً به همین دلیل است که بسیاری از آنها سالها در یک چرخه معیوب گیر افتادهاند، چرخهای که ما آن را «چرخه معیوب تمرکز مشکل» مینامیم.
زندگی بسیاری از مردم چیزی نیست جز تکرار بی پایان یک الگوی قدیمی: بیدار شدن با نگرانی، غرق شدن در افکار منفی، مرور مجدد مشکلات و تلاش بیهوده برای یافتن راهی که به نظر می رسد هرگز وجود ندارد. این همان لحظه ای است که بدون اینکه متوجه شوید در دام می افتید. ممکن است احساس کنید که باید بیشتر فکر کنید، باید بیشتر در مورد مشکل بدانید، باید تمام جزئیات را تجزیه و تحلیل کنید، اما این دقیقاً نقطه ای است که شکست شروع می شود. شما در یک تله ذهنی گرفتار شده اید که هزاران نفر دیگر را به دام انداخته است.
اما چگونه می توان از این دور باطل خارج شد؟ چگونه می توانید ذهنی را که دائماً در حال تجزیه و تحلیل و تجزیه و تحلیل مشکلات است متوقف کنید؟ چگونه می توانید بدون غرق شدن در ترس و نگرانی راه حل واقعی پیدا کنید؟ این چیزی است که افراد موفق از آن آگاه هستند، اما اکثریت مردم هرگز یاد نمی گیرند.
راز اصلی این است: ذهن شما دقیقاً همان چیزی را که به آن انرژی می دهید تقویت می کند. اگر روی مشکلات تمرکز کنید، مغز شما هزاران دلیل برای سختتر کردن کارها پیدا میکند. اگر روی نداشتن پول تمرکز کنید، فرصت های پول سازی را نخواهید دید. اگر به انگیزه فکر نکنید، حتی بهترین فرصت پیش روی خود را نادیده خواهید گرفت. این مکانیسم ذهنی مانند عدسی عمل می کند که فقط به شما نشان می دهد روی چه چیزی تمرکز می کنید. بنابراین، چه چیزی را باید تغییر دهید؟
فردی را تصور کنید که در وسط یک باتلاق گیر کرده است. هر چه بیشتر تقلا می کند بیشتر غرق می شود. این دقیقاً همان چیزی است که وقتی روی مشکلات تمرکز می کنید اتفاق می افتد. شما می خواهید از باتلاق خارج شوید، اما هر چه بیشتر به وضعیت خود فکر کنید، بیشتر غرق می شوید. تنها راه نجات این است که به جای مبارزه با آن مشکل را دور نگاه کنید و روی راه خروج تمرکز کنید.
لحظه ای که ذهن خود را از مشکل جدا می کنید، لحظه ای که دست از شکایت و نگرانی بیهوده بردارید، دریچه جدیدی به روی شما باز می شود. این یک قانون تغییر ناپذیر است. وقتی یاد می گیرید که ذهن خود را از تضاد با مشکل رها کنید، راه حل هایی پیدا خواهید کرد که هرگز فکر نمی کردید وجود داشته باشند.
این حقیقتی است که افراد موفق کشف کرده اند. آنها می دانند که مبارزه با مشکلات فقط آنها را قوی تر می کند، بنابراین به جای آن بر آنچه می خواهند تمرکز می کنند. آنها ذهن خود را بر روی فرصت ها، نتایج مثبت و مسیرهایی متمرکز می کنند که منجر به موفقیت می شود.
اما بسیاری از مردم هرگز از این تله خارج نمی شوند زیرا ذهنشان به آن عادت کرده است. آنها در توهم حل مشکل اسیر شده اند، اما در واقعیت، فقط همان افکار قدیمی را تکرار می کنند. اگر می خواهید از این چرخه خارج شوید، ابتدا باید الگوهای ذهنی خود را بشکنید. شما باید یاد بگیرید که چگونه از ذهن خود برای حل مشکلات استفاده کنید، نه اینکه اجازه دهید ذهنتان شما را عقب نگه دارد.
یک لحظه تصور کنید که هر بار که با مشکلی روبرو می شوید، به جای غوطه ور شدن در آن، بلافاصله توجه خود را به راه حل ها معطوف می کنید. تصور کنید که هر بار که احساس ناامیدی کردید، ذهن خود را آموزش دادید که به جای غوطه ور شدن در ترس، به دنبال فرصت ها بگردد. این تغییری است که می تواند زندگی شما را تغییر دهد.
بعد از این لحظه تصمیم جدیدی بگیرید. تصمیم بگیرید که برده مشکلات خود نباشید. تصمیم بگیرید به جای موانع، روی راه حل ها تمرکز کنید. این تغییر ذهنیت نقطه ای است که شما را از دور باطل تمرکز بر مشکل خارج می کند و شما را به دنیای جدیدی پر از فرصت های بی پایان می رساند.
فصل دوم: قدرت تغییر دیدگاه: از مسئله به راه حل
هر فردی در طول زندگی خود بارها با مشکلات و چالش هایی روبرو می شود که او را در مسیر خود متوقف می کند. برخی از این مشکلات ظاهرا آنقدر بزرگ و پیچیده هستند که انسان احساس می کند راه حلی برای آنها وجود ندارد. این لحظه ای است که تفاوت بین افراد موفق و ناموفق آشکار می شود. برخی افراد در مواجهه با مشکلات تسلیم می شوند، اجازه می دهند ذهنشان به طور کامل گرفتار مشکلات و موانع شود و در نهایت از حرکت باز می ایستند. اما از سوی دیگر، گروه دیگری از افراد هستند که به جای تمرکز بر مشکل، تمام انرژی و توجه خود را به سمت یافتن راه حل معطوف می کنند. دیدگاه خود را تغییر می دهند و به جای گرفتار شدن در تاریکی مشکلات، چراغی را در ذهن خود روشن می کنند تا راهی برای رهایی پیدا کنند.
ذهن انسان مانند لنز دوربین است. هر چیزی را که روی آن متمرکز شده است بزرگتر و واضح تر می کند. وقتی تمام توجه خود را روی مشکل متمرکز می کنید، مشکل در ذهن شما بزرگتر، پیچیده تر و غیرقابل حل تر به نظر می رسد. در این حالت، ذهن شما مانند یک میدان مغناطیسی عمل می کند که تمام اطلاعات، افکار و تجربیاتی را که با مشکل همسو هستند جذب می کند و در اختیار شما قرار می دهد. هر چه بیشتر به مشکل فکر کنید، ذهنتان راه حل های کمتری به شما خواهد داد. اما لحظه ای که تصمیم می گیرید دیدگاه خود را تغییر دهید و به جای تمرکز روی مشکل، تمام انرژی خود را صرف یافتن راه حل کنید، تغییر شگفت انگیزی در دنیای درونی شما رخ می دهد.
همه چیز به دیدگاه شما بستگی دارد. دو نفر می توانند در شرایط کاملاً مشابهی قرار بگیرند، اما یکی از آنها احساس می کند که دیگر امیدی نیست و دیگری در همان موقعیت، فرصت های پنهانی را می بیند که می تواند او را به موفقیت برساند. این تفاوت اصلی بین افراد موفق و افراد عادی است. افراد موفق یاد گرفته اند که چگونه ذهن خود را از تمرکز بر مشکلات رها کرده و آن را روی راه حل ها متمرکز کنند. به جای اینکه بپرسید “چرا این اتفاق برای من افتاد؟” آنها از خود می پرسند “چگونه می توانم این مشکل را حل کنم؟” همین تغییر ساده در نوع سوال تفاوت زیادی در نتایج ایجاد می کند.
یکی از بهترین نمونه های آن افرادی هستند که در شرایط سخت اقتصادی به جای اینکه از وضعیت خود گلایه کنند، به دنبال راه هایی برای کسب درآمد می شوند. به جای اینکه تمام انرژی خود را صرف نگرانی در مورد نداشتن پول کنند، ذهن خود را به سمت یافتن فرصت های جدید هدایت می کنند. در حالی که بسیاری از مردم در شرایط سخت اقتصادی تسلیم میشوند و خود را قربانی شرایط میدانند، افراد موفق آموختهاند که هر بحرانی فرصتهایی در درون خود نهفته دارد که تنها کسانی که دیدگاه درستی دارند قادر به دیدن آنها هستند.
برای درک بهتر این موضوع، تصور کنید که در یک اتاق تاریک هستید و فقط یک چراغ قوه در دست دارید. اگر این چراغ قوه را به سمت در بسته اتاق بگیرید، تنها چیزی که می بینید درب بسته است. اما اگر این چراغ را بچرخانید، ممکن است پنجره ای را پیدا کنید که راه خروج شماست. ذهن شما دقیقاً به همین شکل کار می کند. اگر تنها چیزی که می بینید مشکل است، راه حلی پیدا نمی کنید. اما اگر دیدگاه خود را تغییر دهید و به دنبال راه های جایگزین باشید، ذهن شما به طور خودکار شروع به یافتن راه حل های جدید می کند.
تغییر دیدگاه یک مهارت است، مهارتی که می تواند زندگی شما را تغییر دهد. برای تقویت این مهارت، ابتدا باید از نحوه عملکرد افکار خود آگاه شوید. هر بار که با مشکلی روبرو می شوید، از خود بپرسید: “آیا واقعاً به دنبال راه حلی هستم یا فقط روی مشکل تمرکز می کنم؟” این سوال ساده می تواند دیدگاه شما را کاملاً تغییر دهد. در مرحله بعد سعی کنید ذهن خود را آگاهانه از مشکل جدا کنید و روی یافتن راه حل های ممکن تمرکز کنید.
یکی از تکنیک های موثر در این زمینه این است که از خود بپرسید: “اگر شخص دیگری در این موقعیت قرار داشت، چه کار می کرد؟” این تکنیک ذهن شما را مجبور می کند که از چارچوب افکار خود خارج شود و از زاویه ای جدید به موضوع نگاه کند. اغلب اوقات پاسخ هایی که در این مواقع به ذهن شما می رسد راه حل هایی هستند که قبلاً قادر به دیدن آنها نبودید.
زندگی مجموعه ای از انتخاب هاست و انتخاب نحوه نگاه کردن به مشکلات یکی از مهم ترین تصمیماتی است که می توانید بگیرید. اگر یاد بگیرید که چگونه به جای موانع روی فرصت ها تمرکز کنید، هیچ چیز نمی تواند شما را متوقف کند. هر چالشی که برای شما پیش می آید تنها به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد تلقی می شود. افراد موفق کسانی هستند که نه تنها این حقیقت را درک کرده اند، بلکه آن را به بخشی از الگوی تفکر خود تبدیل کرده اند.
از این پس تصمیم بگیرید که قربانی مشکلات خود نباشید. تصمیم بگیرید به جای نگرانی در مورد چیزهایی که نمی توانید کنترل کنید، روی چیزهایی تمرکز کنید که می توانید کنترل کنید. این تغییر دیدگاه می تواند چنان تأثیر عمیقی بر زندگی شما بگذارد که هرگز تصورش را هم نمی کردید. راه حل ها همیشه در اطراف شما هستند، فقط باید از تاریکی مشکلات نگاه کنید و آنها را ببینید.
فصل سوم: تمرکز بر راه حل ها: افزایش انرژی و انگیزه
ذهن انسان یک ماشین قدرتمند است که می تواند به دو روش کاملاً متفاوت کار کند. یا می تواند مانند زندانی باشد که شما را در بند مشکلات و مشکلات نگه می دارد یا می تواند مانند دروازه ای باشد که شما را به راه حل ها و فرصت های بی شماری می رساند. این انتخابی است که هر روز، هر لحظه و هر چالشی که پیش روی شما قرار می گیرد با آن روبرو می شوید.
افرادی که به جای مشکلات بر راه حل ها تمرکز می کنند، به منبع نامحدود انرژی و انگیزه دسترسی دارند. اما چرا این اتفاق می افتد؟ چرا وقتی ذهن شما بر مشکلات متمرکز است، احساس خستگی، ناامیدی و بی انگیزگی می کنید، اما وقتی توجه خود را به راه حل ها معطوف می کنید، ناگهان نیروی جدیدی در شما شعله ور می شود؟
پاسخ این سوال در نحوه عملکرد مغز نهفته است. مغز انسان یک سیستم پیچیده و فوق العاده هوشمند است که همیشه به دنبال حفظ بقا و کاهش استرس روانی است. وقتی روی یک مشکل تمرکز می کنید، مغز شما این مشکل را به عنوان یک تهدید تعبیر می کند و به حالت دفاعی می رود. در این صورت سطح استرس و اضطراب در بدن شما افزایش می یابد، هورمون های استرس مانند کورتیزول ترشح می شود و ذهن شما شروع به تولید افکار منفی می کند. این افکار منفی به نوبه خود انرژی ذهنی و جسمی شما را کاهش می دهد، تمرکز شما را مختل می کند و انگیزه شما را از بین می برد.
اما از طرف دیگر، وقتی روی راه حل ها تمرکز می کنید، مغز شما پیام های متفاوتی دریافت می کند. در این حالت به جای اینکه مغز در حالت تدافعی و استرس قرار گیرد، وارد حالت خلاق و جستجوگر می شود. به جای ترشح هورمون های استرس، مغز شروع به تولید دوپامین می کند، ماده ای که احساس لذت، امید و انگیزه را تقویت می کند. این چیزی است که افراد موفق را از دیگران جدا می کند. آنها یاد گرفته اند که چگونه ذهن خود را از مشکلات رها کرده و آنها را به سمت یافتن راه حل هدایت کنند.
یک مثال ساده برای درک بهتر این موضوع، تصور رانندگی در یک جاده پر پیچ و خم است. فرض کنید در جاده ای ناشناخته رانندگی می کنید و ناگهان به مانع بزرگی برخورد می کنید. در این لحظه شما دو انتخاب دارید. شما می توانید تمام توجه خود را بر روی مانع متمرکز کنید و مدام به خود بگویید که چقدر غیرمنتظره است، چگونه راه شما را مسدود کرده و چگونه مانع از ادامه راه شما شده است. اما این طرز فکر به شما کمکی نمی کند. شما همچنان در همان نقطه متوقف خواهید شد.
اما اگر در عوض فوراً شروع به جستجوی مسیرهای جایگزین کنید، اگر چشم خود را از مانع بردارید و به اطراف نگاه کنید، احتمالاً متوجه خواهید شد که یک مسیر فرعی در کنار مانع وجود دارد که می تواند شما را به مقصد برساند. این قدرت تمرکز بر راه حل ها است. به جای اینکه در یک لجنۀ ذهنی گیر بیفتید، راهی برای خروج از آن پیدا می کنید.
تمرکز بر راه حل ها نه تنها شما را از ناامیدی و رکود خارج می کند، بلکه سطح انرژی شما را به طرز شگفت انگیزی افزایش می دهد. وقتی شروع به یافتن راه حل می کنید، نیروی جدیدی در درون شما فعال می شود. احساس می کنید دوباره کنترل اوضاع را در دست دارید، دیگر قربانی شرایط نیستید و این احساس قدرت انگیزه فوق العاده ای به شما می دهد.
بسیاری از مردم فکر می کنند که باید از بیرون به آنها انگیزه داد. آنها منتظرند که اوضاع بهتر شود، کسی بیاید و به آنها امید بدهد یا اتفاق خاصی بیفتد که به آنها انگیزه بدهد. اما حقیقت این است که انگیزه از درون شما سرچشمه میگیرد و یکی از قویترین راهها برای ایجاد انگیزه، این است که تمرکز خود را از مشکل به راهحل تغییر دهید.
وقتی روی مشکلی تمرکز میکنید، ذهنتان پر از افکاری مانند «نمیتوانم»، «غیرممکن است»، «خیلی سخت است» و «هیچ راهی نیست» پر میشود. اما وقتی توجه خود را به راه حل ها معطوف می کنید، افکارتان تغییر می کند. به جای اینکه بگویید «نمیتوانم»، از خود میپرسید «چطور میتوانم؟» به جای اینکه بگویید «غیرممکن است»، از خود میپرسید: «آیا راهی وجود دارد که من هنوز به آن فکر نکردهام؟»
ذهن شما به گونه ای طراحی شده است که وقتی این نوع سوالات را از خود می پرسید بلافاصله شروع به جستجوی پاسخ می کند. این جستجو شما را از حالت انفعال و رکود خارج می کند و وارد حالت خلاقیت، تلاش و حرکت می کند. هرچه راه حل های بیشتری پیدا کنید، سطح انرژی و انگیزه شما بالاتر می رود و این یک چرخه مثبت ایجاد می کند.
از این پس، هر زمان که با چالشی روبرو شدید، به جای اینکه اجازه دهید مشکل ذهن و افکار شما را به خود مشغول کند، آگاهانه تصمیم بگیرید که روی راه حل ها تمرکز کنید. این ممکن است در ابتدا دشوار به نظر برسد زیرا ذهن شما به تمرکز روی مشکلات عادت کرده است. اما هرچه بیشتر این مهارت را تمرین کنید، قویتر میشوید و به مرور زمان، این طرز تفکر به بخشی طبیعی از شخصیت شما تبدیل میشود.
زندگی شما بازتاب افکاری است که هر روز در ذهن خود مرور می کنید. اگر می خواهید زندگی شما پر از انرژی، امید و انگیزه باشد، باید یاد بگیرید که چگونه افکار خود را در مسیر درست هدایت کنید. تنها چیزی که بین شما و موفقیت قرار دارد تمرکز و دیدگاه شماست. اگر این دیدگاه را تغییر دهید، همه چیز تغییر خواهد کرد. راه حل ها همیشه در اطراف شما هستند، فقط باید یاد بگیرید که چگونه آنها را ببینید.
فصل چهارم: قانون انرژی: کمبود یا مازاد؟
آیا تا به حال احساس می کنید که انرژی شما تحلیل رفته است؟ آیا تا به حال احساس کرده اید که قدرتی برای ادامه دادن ندارید، گویی بار سنگینی بر دوش شما گذاشته شده است و هر چه تلاش می کنید، انگار در باتلاقی فرو می روید که هر لحظه بیشتر شما را به پایین می کشاند؟ این احساس از کجا می آید؟ چرا برخی از افراد حتی در سخت ترین شرایط همیشه پر انرژی هستند اما برخی دیگر به محض اینکه با کوچکترین مانعی روبرو می شوند انرژی آنها فروکش می کند و احساس خستگی، ناامیدی و بی انگیزگی می کنند؟ این تفاوت از کجا می آید؟
پاسخ در ذهنیت شما نهفته است. ذهن شما یک نیروگاه عظیم انرژی است، اما این نیروگاه تنها زمانی فعال می شود که قوانین آن را درک کنید. اگر این قوانین را ندانید، انرژی شما کاهش می یابد، انگیزه شما از بین می رود و در شرایطی قرار می گیرید که گویی راهی برای برون رفت از مشکلات وجود ندارد. اما اگر این قوانین را درک کنید و به درستی از آنها استفاده کنید، سطح انرژی شما به طرز شگفت انگیزی افزایش می یابد، توانایی شما در حل مشکلات افزایش می یابد و احساس سبکی، قدرت و انگیزه در درون شما شعله ور می شود.
یکی از مهمترین قوانین ذهن این است: انرژی شما به جایی می رود که توجه خود را متمرکز می کنید. اگر روی مشکلات تمرکز کنید، انرژی شما کاهش می یابد. اگر به کمبودها، مشکلات، موانع و شکست ها فکر کنید، احساس خستگی، ناامیدی و ضعف خواهید کرد. اما اگر توجه خود را روی راه حل ها، فرصت ها و مسیرهای جدید متمرکز کنید، انرژی شما افزایش می یابد. این قانون قابل تغییر نیست. شما نمی توانید این قانون را نادیده بگیرید. همانطور که نمی توانید جاذبه زمین را نادیده بگیرید.
ذهن انسان مانند یک زمین حاصلخیز است. اگر در این زمین بذر منفی بکارید گیاهان سمی رشد می کنند. اما اگر بذرهای مثبت بکارید درختانی سبز و پربار خواهید داشت. تنها تفاوت در انتخاب بذرهایی است که می کارید. انرژی شما نیز به همین صورت عمل می کند. اگر تمام توجه خود را روی مشکلات و کمبودها متمرکز کنید، احساس کمبود انرژی خواهید کرد. اما اگر روی راه حل ها و راه های پیشرفت تمرکز کنید، ناگهان متوجه می شوید که انرژی شما چند برابر شده است.
تصور کنید که در یک اتاق تاریک ایستاده اید. در این اتاق یک کلید برق وجود دارد. اگر در تاریکی بمانید و مدام از خود بپرسید چرا این اتاق تاریک است، چرا من چیزی نمی بینم، چرا نمی توانم حرکت کنم، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. اما اگر به جای تمرکز بر تاریکی، به دنبال کلید پاور باشید و آن را فشار دهید، همه چیز در یک لحظه تغییر می کند. تاریکی جای خود را به نور خواهد داد و خواهید دید که از ابتدا هیچ محدودیتی نداشتید، فقط لازم بود دیدگاه خود را تغییر دهید.
همین اتفاق در ذهن شما می افتد. وقتی فقط بر مشکلات تمرکز می کنید، ذهن خود را در تاریکی فرو می برید. اما وقتی به جای مشکل روی راه حل ها تمرکز می کنید، انگار کلید چراغ را روشن کرده اید، ناگهان همه چیز تغییر می کند. ذهن شما شفاف تر می شود، ایده های جدیدی به سراغ شما می آید و احساس می کنید انرژی شما چند برابر شده است.
بسیاری از مردم فکر می کنند کمبود انرژی ناشی از شرایط بیرونی است. آنها می گویند: “اگر اقتصاد بهتر بود، انرژی بیشتری داشتم. اگر رئیسم بهتر رفتار می کرد، انگیزه بیشتری داشتم. اگر خانواده ام مرا درک می کردند، احساس بهتری داشتم.” اما حقیقت این است که انرژی شما از درون می آید، نه از بیرون. اگر ذهنیت درستی داشته باشید، اگر بتوانید ذهن خود را به درستی هدایت کنید، می توانید سطح انرژی خود را حتی در سخت ترین شرایط حفظ کنید.
حال یک سوال مهم: اگر انرژی شما به توجه شما بستگی دارد، پس چگونه می توانید توجه خود را به درستی هدایت کنید؟
پاسخ به این سوال ساده است: شما باید یاد بگیرید که چگونه روی چیزهایی تمرکز کنید که انرژی شما را افزایش می دهد، نه روی چیزهایی که آن را کاهش می دهد. باید یاد بگیرید که به جای کمبود، روی فراوانی تمرکز کنید. به جای تمرکز بر مشکلات، روی راه حل ها. به جای تمرکز بر شکست ها، بر درس هایی که از آنها آموخته اید تمرکز کنید.
هر زمان که احساس کردید انرژی شما تخلیه می شود، از خود بپرسید: “در حال حاضر روی چه چیزی تمرکز می کنم؟ آیا روی مشکل یا راه حل تمرکز می کنم؟ آیا به کمبودها فکر می کنم یا فرصت ها؟ آیا ذهن من درگیر موانع یا یافتن مسیرهای جدید است؟”
این سوالات ساده می توانند زندگی شما را تغییر دهند. می توانند شما را از حالت ضعف و بی انگیزگی خارج کرده و به مسیر نیرو و انگیزه برسانند.
ذهن شما مانند یک ذره بین است. هر چیزی که زیر ذره بین می گذارید بزرگ می شود. اگر مشکلات خود را زیر ذره بین بگذارید، بزرگتر و سنگین تر می شوند. اما اگر محلول ها را زیر میکروسکوپ قرار دهید، واضح تر و واضح تر می شوند.
زندگی شما بازتابی از طرز فکر شماست. اگر یاد بگیرید چگونه انرژی خود را مدیریت کنید، هیچ چیز نمی تواند شما را متوقف کند. دیگر نیازی نیست منتظر تغییر شرایط خارجی باشید. شما منبع انرژی و قدرت خواهید شد.
به یاد داشته باشید که کمبود انرژی یک توهم بیش نیست. این توهم زمانی ایجاد می شود که ذهن شما در مسیر اشتباه قرار می گیرد. اگر جهت ذهن خود را تغییر دهید، اگر یاد بگیرید که چگونه روی چیزهای درست تمرکز کنید، خواهید دید که کمبودی وجود ندارد. شما همیشه انرژی لازم برای موفقیت را دارید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که کلید برق را روشن کنید، تاریکی را کنار بزنید و اجازه دهید نور مسیر شما را روشن کند.
فصل پنجم: چگونه به سرعت از ناامیدی به امید برسیم؟
آیا تا به حال لحظاتی را تجربه کرده اید که احساس می کنید همه چیز تمام شده است؟ گویی در راهی بی پایان از تاریکی قدم می زنی که در آن روزنه ای از نور نیست و هر قدمی که برمیداری، گویی سنگینی ناامیدی بر تو بیشتر و بیشتر می شود. این احساس از کجا می آید؟ چرا ذهن شما گاهی تسلیم مشکلات می شود و ناامیدی در شما رخنه می کند؟ چرا برخی از مردم به سرعت از دل تاریکی بیرون می آیند، اما برخی دیگر در آن فرو می روند؟ راز این تفاوت چیست؟
همه چیز به یک اصل ساده اما شگفت انگیز ختم می شود: جایی که تمرکز شماست، انرژی شما در آنجا جریان می یابد. اگر روی ناامیدی تمرکز کنید، احساس شکست، ضعف و ناتوانی در شما ریشه خواهد گرفت. اما اگر توجه خود را به سمت راه حل ها معطوف کنید، ناگهان بارقه ای از امید در درون شما شعله ور می شود. این یک قانون است، یک حقیقت غیرقابل انکار که می تواند زندگی شما را متحول کند.
تصور کنید که در یک اتاق تاریک نشسته اید. ناامیدی مانند تاریکی است، تمام فضای ذهن شما را پر می کند، به طوری که چیزی جز سیاهی نمی بینید. اما لحظه ای که تصمیم می گیرید کلید پاور را فشار دهید، همه چیز تغییر می کند. ناگهان نور همه چیز را می پوشاند و اثری از تاریکی باقی نمی ماند. امید نور است، اما برای روشن کردن آن، باید جهت ذهن خود را تغییر دهید.
حال سوال مهم این است که چگونه می توان به سرعت از ناامیدی به امید رسید؟ چگونه می توان ذهن را طوری برنامه ریزی کرد که به محض مواجه شدن با مشکل، به جای غرق شدن در افکار منفی، به سمت راه حل ها حرکت کند؟ پاسخ در تکنیک هایی نهفته است که می توانند تمرکز شما را از ناامیدی به امید در کمترین زمان ممکن هدایت کنند.
اولین و مهمترین اصل این است که بدانیم ناامیدی فقط یک توهم ذهنی است. ذهن شما مانند یک ذره بین عمل می کند. اگر روی مشکلات تمرکز کنید، آنها را بزرگتر از آنچه هستند خواهید دید. اما اگر به جای آن بر راه حل ها تمرکز کنید، آنها را واضح تر و در دسترس تر خواهید یافت. ناامیدی از جایی شروع می شود که ذهن شما مشکلات را بزرگ و غیر قابل حل تصور می کند. اما اگر بتوانید این الگو را بشکنید، همه چیز در یک لحظه تغییر خواهد کرد.
یکی از سریعترین راهها برای رهایی از ناامیدی، تغییر فوری زبان و دیالوگهای درونی است. وقتی احساس ناراحتی می کنید، به کلماتی که در ذهنتان تکرار می شوند توجه کنید. آیا مدام به خود می گویید که این مشکل قابل حل نیست؟ که تو ناتوانی که امیدی نیست؟ اگر چنین است، پس با حرف های خود دیواری از ناامیدی می سازید. اما اگر همین الان این کلمات را تغییر دهید، اگر به جای «نمیتوانم» بگویید «هنوز راهحلی را پیدا نکردهام، اما به زودی آن را پیدا میکنم»، اگر به جای «هیچ راهی نیست» بگویید «من هنوز راه درست را ندیدهام»، این تغییر کوچک، مسیر ذهن شما را تغییر میدهد.
روش دیگر تغییر فوری حالت فیزیکی است. ذهن و بدن شما ارتباط عمیقی با یکدیگر دارند. اگر ناامید هستید، بدن شما باید در حالتی باشد که این احساس را تقویت کند. ممکن است شانههایتان خمیده باشد، نفسهایتان کم عمق باشد، ممکن است نگاهتان پایین باشد. اما اگر همین الان صاف بایستید، شانه هایتان را به عقب بکشید، نفس عمیقی بکشید و به بالا نگاه کنید، مغزتان این پیام را دریافت می کند که قوی هستید، می توانید از آن عبور کنید، هنوز امیدی وجود دارد.
حالا یک سوال مهم: اگر مغز ما می تواند امید را از طریق زبان و وضعیت بدن فعال کند، پس چرا اکثر مردم این کار را انجام نمی دهند؟ دلیل آن ساده است: آنها به این الگوهای منفی عادت کرده اند. ذهن شما مانند یک مسیر جنگلی است. اگر مدام از مسیری عبور کنید، آن مسیر صاف و شفاف می شود. اما اگر می خواهید مسیر جدیدی ایجاد کنید، ابتدا باید از میان چمن های بلند و درختان عبور کنید تا مسیر جدیدی ایجاد کنید. عادات فکری شما نیز به همین صورت عمل می کند. اگر سال هاست که عادت کرده اید در مواجهه با مشکلات به ناامیدی فکر کنید، تغییر این عادت نیاز به تمرین دارد. اما هنگامی که این مسیر جدید را ایجاد کردید، مغز شما یاد می گیرد که به جای ناامید شدن، مستقیماً به دنبال راه حل باشد.
یکی دیگر از تکنیک های قدرتمند برای رهایی سریع از ناامیدی این است که تمرکز خود را به لحظه حال تغییر دهید. وقتی اکثر مردم احساس ناراحتی می کنند، در واقع به گذشته یا آینده فکر می کنند. آنها یا به شکست های گذشته فکر می کنند یا از آینده ای نامعلوم می ترسند. اما در لحظه حال، در همین لحظه ای که نفس می کشید، آیا واقعاً مشکلی وجود دارد که قابل حل نباشد؟ به جای نگرانی در مورد آینده، اگر تمام تمرکز خود را بر روی یافتن یک قدم کوچک در لحظه حال متمرکز کنید، ذهن شما به سرعت از ناامیدی دور می شود.
زندگی شما بر اساس جایی که تمرکز خود را قرار می دهید شکل می گیرد. اگر یاد بگیرید چگونه ذهن خود را کنترل کنید، هیچ چیز نمی تواند شما را متوقف کند. یاد خواهید گرفت که چگونه نور را در دل تاریکی ببینید. شما یاد خواهید گرفت که چگونه امید را حتی در سخت ترین شرایط زنده نگه دارید. و هنگامی که بر این مهارت مسلط شدید، هرگز اجازه نخواهید داد که ناامیدی شما را باز دارد.
حالا، همین الان، از خود بپرسید: آیا میخواهم در این تاریکی بمانم یا میخواهم سوئیچ را برگردانم و نور را ببینم؟ انتخاب با شماست. اما به یاد داشته باشید که هر لحظه ای را که در ناامیدی تلف می کنید، لحظه ای است که می توانستید برای ساختن آینده ای بهتر استفاده کنید. پس انتخاب کنید و همین الان مسیر جدیدی را در ذهن خود بسازید.
فصل ششم: ریشه های مشکلات: چرا برخی افراد نمی توانند بر مشکلات غلبه کنند؟
چرا برخی از افراد همیشه در زندگی خود با مشکلات مشابهی روبرو هستند؟ چرا برخی افراد حتی پس از سال ها تلاش در همان مکان باقی می مانند؟ چرا برخی از مردم هرگز نمی توانند بحران ها را پشت سر بگذارند، در حالی که برخی دیگر از همان بحران ها به عنوان پلی برای صعود به سطح بالاتر استفاده می کنند؟ آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که ریشه مشکلاتی که بارها و بارها تجربه می کنید ممکن است در جایی پنهان شده باشد که هرگز به آن توجه نکرده اید؟ آیا ممکن است همه این مشکلات ناشی از شرایط بیرونی نباشد، بلکه به دلیل یک الگوی ذهنی تکراری است که شما را در همان مسیر نگه می دارد؟
مشکل اصلی این است که اکثر مردم در مواجهه با چالش، به جای تمرکز بر راه حل، تمام انرژی و توجه خود را صرف آن مشکل می کنند. آنها دائماً به مشکل فکر می کنند، در مورد آن صحبت می کنند، بارها و بارها در ذهن خود مرور می کنند و هر چه بیشتر به آن توجه کنند، مشکل بزرگتر و پیچیده تر می شود. ذهن انسان مانند عدسی است که هر چیزی را که روی آن تمرکز می کند بزرگ می کند. اگر تمام تمرکز شما روی مشکلات باشد، ناخودآگاه آنها را تقویت خواهید کرد و در نتیجه، حتی اگر راه حلی در دسترس باشد، هرگز قادر به دیدن آن نخواهید بود.
دلیل اینکه برخی افراد هرگز بر مشکلات غلبه نمی کنند این است که ذهن آنها طوری برنامه ریزی شده است که مشکلات را به طور مداوم بازتولید کند. این به دلیل الگویی است که سال ها در ذهن آنها شکل گرفته است. مثلا تصور کنید کودکی در خانواده ای بزرگ می شود که والدینش مدام از مشکلات مالی شکایت می کنند، از زندگی ناراضی هستند و مدام از بی پولی، مشکلات اقتصادی و سختی های زندگی صحبت می کنند. این کودک از همان ابتدا یاد می گیرد که دنیا جای سختی است، مشکلات مالی اجتناب ناپذیر است و همیشه باید از نداشتن پول گله کرد. او با این باور بزرگ می شود و حتی وقتی به سن بلوغ می رسد و کار پیدا می کند، مشکلات مالی او را رها نمی کند. او ممکن است درآمد خوبی داشته باشد، اما همچنان در همان الگوهای ذهنی قدیمی گیر کرده است، بنابراین طوری رفتار می کند که مشکلات مالی را در زندگی اش حفظ می کند. او ممکن است پول را به طور غیرمنطقی خرج کند، یا ممکن است همیشه به دنبال فرصت هایی باشد که منجر به شکست می شود، زیرا ذهن او مشروط به مشکلات مالی است.
همین الگو در بسیاری از جنبه های دیگر زندگی نیز وجود دارد. کسانی که همیشه در روابط خود با مشکلات مکرر مواجه می شوند، کسانی که دائماً در شغل خود شکست می خورند، کسانی که همیشه احساس نارضایتی و شکست می کنند، همگی در حال تکرار الگوهای ذهنی هستند که ریشه در گذشته آنها دارد. اگر انسان از کودکی یاد گرفته باشد که همیشه باید سرزنش شود، در بزرگسالی ناخودآگاه شرایطی را فراهم می کند که دیگران او را سرزنش کنند. اگر انسان یاد بگیرد که موفقیت برایش غیرممکن است، حتی اگر فرصت های بزرگی پیش روی او قرار گیرد، آنها را نادیده می گیرد یا طوری رفتار می کند که از بین می روند.
اما چرا ذهن به این شکل کار می کند؟ چرا وقتی مشکلی وجود دارد، ذهن به جای تمرکز بر راه حل، به فکر مشکل است؟ پاسخ در نحوه عملکرد ضمیر ناخودآگاه نهفته است. ضمیر ناخودآگاه بر خلاف ضمیر خودآگاه همیشه به دنبال بقا و ثبات است. برای ضمیر ناخودآگاه، تغییر چیزی ناآشنا و خطرناک است. اگر سال ها با مشکلی دست و پنجه نرم کرده اید، ضمیر ناخودآگاه شما آن مشکل را به عنوان یک حالت طبیعی پذیرفته است. هر تغییری، حتی اگر مثبت باشد، تهدیدی برای ضمیر ناخودآگاه تلقی می شود، زیرا ذهن ترجیح می دهد در همان حالت آشنا باقی بماند.
به همین دلیل است که بسیاری از افراد، با وجود اینکه می دانند باید تغییر کنند، هنوز هیچ اقدامی انجام نمی دهند. آنها درگیر مشکلاتی هستند که برایشان آشناست. ممکن است از آنها شکایت کنند، اما در عین حال به آنها عادت کرده اند. ذهن آنها به این وضعیت وابسته شده است و هر تغییری را یک خطر می دانند.
اما راه حل چیست؟ چگونه می توانید این الگوهای ذهنی تکراری را پشت سر بگذارید و به جای تمرکز بر مشکلات، روی راه حل ها تمرکز کنید؟ اولین قدم این است که از نحوه عملکرد ذهن خود آگاه شوید. اگر بتوانید لحظه ای مکث کنید و متوجه شوید که روی مشکل تمرکز کرده اید، اولین قدم را برای تغییر برداشته اید. باید از خود بپرسید: آیا این افکار در ذهن من می گذرد که من را به راه حلی سوق می دهد یا فقط مشکل را در ذهنم تقویت می کند؟
مرحله دوم این است که آگاهانه تمرکز خود را تغییر دهید. هر بار که ذهن شما به سمت مشکلی سرگردان می شود، باید به خود یادآوری کنید که تنها چیزی که مهم است یافتن راه حل است. راه حل ممکن است بلافاصله آشکار نباشد، اما تنها راه برای یافتن آن این است که ذهن خود را به جای مشکل، روی راه حل متمرکز کنید.
مرحله سوم این است که محیط اطراف خود را تغییر دهید. ذهن شما مانند یک آهنربا عمل می کند و اگر در محیطی پر از افراد بدبین، منفی گرا و مشکل گرا باشید، ذهن شما نیز به همین سمت کشیده می شود. اما اگر خود را در میان افرادی قرار دهید که روی راه حل ها تمرکز می کنند، این الگو به تدریج در ذهن شما تغییر می کند.
قدم چهارم این است که باورهای قدیمی خود را بررسی کنید. اگر همیشه درگیر مشکلات مشابه بوده اید، از خود بپرسید: چه باورهایی در من وجود دارد که این مشکلات را ایجاد کرده است؟ آیا من ناخودآگاه به این مشکلات وابسته هستم؟ آیا باور دارم که موفقیت برای من امکان پذیر نیست؟ آیا فکر می کنم همیشه باید رنج بکشم؟ هر باوری که باعث این مشکلات شده است باید شناسایی شود و سپس با باورهای جدید و قدرتمند جایگزین شود.
و در نهایت مهم ترین نکته این است که بدانید تغییر الگوهای ذهنی زمان بر است، اما غیرممکن نیست. اگر سال ها با مشکلات مشابه دست و پنجه نرم می کنید، ممکن است کمی طول بکشد تا ذهن شما به مسیر جدید عادت کند، اما اگر مدام تمرکز خود را از مشکل به راه حل تغییر دهید، ضمیر ناخودآگاه شما نیز این الگوی جدید را می پذیرد. و وقتی این اتفاق می افتد، هیچ مشکلی نمی تواند شما را عقب نگه دارد. شما یاد خواهید گرفت که چگونه از هر بحرانی پلی برای رشد بسازید و دیگر هرگز در مشکلات گرفتار نخواهید شد
فصل هفتم: “هنر نگاه به آینده: تمرکز بر پاسخ ها”
زندگی یک جریان است، یک حرکت دائمی که در آن هر لحظه ای که می گذرد قابل بازگشت نیست. اما بسیاری از مردم به جای اینکه با این جریان حرکت کنند، خود را در گذشته قفل می کنند. ذهن آنها دائماً درگیر مشکلاتی است که تمام شده اند، اما همچنان در دام آنها هستند. آنها هنوز در حال بازبینی، بازگویی و تجربه مجدد همان وقایع هستند که انگار می خواهند نتیجه ای متفاوت از آنچه اتفاق افتاده است بگیرند. این افراد به عقب نگاه می کنند. آنها روی چیزهایی تمرکز می کنند که کنترلی روی آنها ندارند. در حالی که راه حل همیشه در نقطه دیگری است: چشم به راه، به دنبال پاسخ.
ذهن انسان قدرت زیادی دارد. اگر این قدرت را در مسیر درست قرار دهید، می توانید هر پاسخی را که نیاز دارید دریافت کنید. اما اگر درگیر یک چرخه بی پایان از افکار منفی باشید، اگر مدام به خود بگویید چرا این اتفاق افتاد، چرا او آن را گفت، چرا من این کار را انجام دادم، در واقع فقط عمیقتر به مشکل میگردید. شما هرگز نمی توانید در حالی که به عقب نگاه می کنید به جلو حرکت کنید. این یک قانون است. این یک اصل غیرقابل انکار است. هر چه بیشتر روی مشکل تمرکز کنید، بیشتر در آن فرو می روید. اما اگر چشم از مشکل بردارید و به راه حل ها نگاه کنید، ناگهان مسیر جدیدی باز می شود.
تمرکز روی پاسخ ها به این معنی است که بپذیرید مشکلات همیشه وجود دارند، اما قرار نیست روی آنها تمرکز کنید. قراره ازشون بگذری این دقیقاً تفاوت بین افراد موفق و ناموفق است. افراد ناموفق، وقتی با چالشی روبرو می شوند، دائماً فکر می کنند “چرا این اتفاق برای من افتاد؟” چرا این اتفاق افتاد؟ و در نتیجه ذهن آنها درگیر یأس و نگرانی می شود. اما افراد موفق می دانند که سوال درست این نیست که “چرا این اتفاق افتاد؟” در عوض، سوال درست این است که “حالا چه کاری می توانم انجام دهم؟” این تغییر کوچک در دیدگاه، تفاوت بزرگی در زندگی ایجاد می کند.
هر زمان که در زندگی با مشکلی مواجه شدید، ذهن خود را معطوف پاسخ ها کنید. تصور کنید که در وسط دریای متلاطم هستید. اگر به امواج نگاه کنید، اگر فقط به بزرگی طوفان فکر کنید، در نهایت غرق خواهید شد. اما اگر به دنبال راهی برای ساحل باشید، اگر روی قایقهایی که میتوانید بسازید یا امواجی که میتوانید سوار آنها شوید تمرکز کنید، امید به رستگاری خواهید داشت. این چیزی است که زندگی به شما می آموزد. می توانید در مشکلات غرق شوید یا آنها را پلی برای رشد و پیشرفت کنید.
افراد آینده نگر می دانند که هیچ مشکلی برای همیشه باقی نمی ماند. همه چیز در حال تغییر است. اگر اکنون در شرایط سختی هستید، این وضعیت نیز تغییر خواهد کرد، اما به یک شرط: باید دیدگاه خود را تغییر دهید. باید از خود بپرسید: “درسی در این مشکل چیست؟ چه چیزی می توانم از این تجربه بیاموزم؟ چگونه می توانم از این برای ساختن آینده ای بهتر استفاده کنم؟” این نوع نگرش است که افراد موفق را از دیگران متمایز می کند.
ذهن شما مانند یک چراغ قوه است. اگر آن را بر مشکلات بتابانید، فقط تاریکی بیشتری خواهید دید. اما اگر آن را بر راه حل ها بتابانید، ناگهان مسیر روشن می شود. انتخاب با شماست. هر لحظه ای که در زندگی سپری می کنید، می توانید انتخاب کنید که روی مشکلات یا پاسخ ها تمرکز کنید. اما بدانید که انتخاب شما مسیر زندگی شما را مشخص می کند.
هنر نگاه به آینده به معنای درک این واقعیت است که زندگی همیشه در حال حرکت است. شما نمی توانید گذشته را تغییر دهید، اما می توانید آینده را بسازید. و این آینده تنها زمانی ساخته می شود که یاد بگیرید از موانع دور نگاه کنید و روی مسیرهای ممکن تمرکز کنید. اگر میخواهید رشد کنید، اگر میخواهید موفق شوید، اگر میخواهید از چرخه مشکلات خلاص شوید، تنها یک راه دارید: تغییر دیدگاهتان. روی پاسخ ها تمرکز کنید.
فصل هشتم: آغاز تحول: تغییر تمرکز، تغییر زندگی
زندگی شما بازتابی از تمرکز شماست. هر چیزی که در زندگی تجربه می کنید نتیجه مستقیم چیزی است که در ذهن خود قرار داده اید. یک لحظه فکر کنید. آیا تا به حال متوجه شده اید که وقتی به مشکلات خود فکر می کنید، مشکلات بیشتری برای شما پیش می آید؟ آیا دیده اید که چگونه وقتی به مشکلات توجه می کنید، احساس ضعف، درماندگی و ناامیدی در شما ریشه می گیرد؟ اما از طرف دیگر آیا تا به حال پیش آمده که در سخت ترین شرایط، فقط یک لحظه نظر خود را تغییر دهید، فقط برای یک لحظه فکر کنید که شاید راهی وجود دارد، شاید چیزی در این موقعیت وجود داشته باشد که بتوانید از آن به نفع خود استفاده کنید؟ و ناگهان مثل یک جرقه کوچک روزنه امیدی باز شد؟ این معجزه تغییر تمرکز است.
تمرکز شما سرنوشت شما را می سازد. افرادی که توانستهاند از پایینترین نقطه زندگیشان بالا بروند، یک چیز مشترک دارند: آنها یاد گرفتهاند که تمرکز خود را تغییر دهند. آنها به جای تمرکز بر چیزهایی که از دست دادند، روی چیزهایی تمرکز کردند که می توانستند به دست آورند. آنها به جای غرق شدن در مشکلات، به دنبال راه حل بوده اند. و این تغییر کوچک زندگی آنها را تغییر داده است. این قانون برای همه صادق است. برای شما نیز
داستان های زیادی از افرادی وجود دارد که در بدترین شرایط ممکن، با تغییر نگاه، مسیر جدیدی در زندگی شان گشوده شد. مردی را تصور کنید که ورشکسته است. او تمام دارایی خود را از دست داده است. نه خانه دارد، نه سرمایه، نه امید. اگر روی شکست هایش تمرکز کند، تنها چیزی که در انتظارش است ناامیدی و شکست بیشتری است. اما حالا تصور کنید به جای تمرکز بر چیزهایی که از دست داده، به چیزهایی که می تواند یاد بگیرد فکر کند؟ هنوز چه فرصت هایی برای او باقی مانده است؟ چه قدم کوچکی می تواند بردارد تا راه جدیدی را برایش باز کند؟ آیا می بینید که چگونه تغییر تمرکز مسیر زندگی را تغییر می دهد؟
همین الگو در زندگی هزاران نفر تکرار شده است. زن جوانی که پس از یک فروپاشی عاطفی در تاریکی و اندوه فرو رفته بود، اما یک روز تصمیم گرفت به جای تمرکز بر گذشته، بر ساختن آینده تمرکز کند. او به جای اینکه بپرسد چرا این اتفاق افتاده است، از خود پرسید: حالا که این اتفاق افتاده است، چه چیزی می توانم یاد بگیرم؟ چگونه می توانم از این تجربه برای قوی تر شدن استفاده کنم؟ و به محض تغییر قیافه، زندگی اش رنگ دیگری به خود گرفت.
شما نیز لحظاتی در زندگی خود داشته اید که ناامیدی شما را فرا گرفته است. لحظه هایی که احساس می کنی هیچ راه فراری نیست. اما اگر با دقت به گذشته نگاه کنید، خواهید دید که همیشه راه نجاتی وجود داشت، حتی در سخت ترین شرایط. همیشه لحظه ای وجود داشته است که در آن فقط با تغییر دیدگاه خود توانسته اید بلند شوید و ادامه دهید. این لحظات قدرت واقعی شما را نشان می دهد.
تغییر زندگی شما با تغییر تمرکز شروع می شود. اما چگونه این را تبدیل به یک عادت کنیم؟ چگونه می توانیم آگاهانه تصمیم بگیریم که به جای مشکلات، روی پاسخ ها تمرکز کنیم؟ اولین قدم آگاهی است. شما باید هر لحظه مراقب افکار خود باشید. وقتی در چرخه نگرانی و ناامیدی گرفتار شدید، جلوی خود را بگیرید. از خود بپرسید: آیا این افکاری که اکنون در ذهن من می گذرد، من را به حل مشکل سوق می دهد یا فقط مرا در آن غرق می کند؟ آیا این افکار من را قوی تر می کند یا ضعیف تر؟
قدم بعدی تغییر جهت ذهن است. به محض اینکه متوجه شدید که روی مشکلات تمرکز می کنید، آگاهانه تمرکز خود را تغییر دهید. اگر به مشکلی فکر می کنید، از خود بپرسید: راه حل این مشکل چیست؟ اگر پاسخ را نمی دانید، از خود بپرسید: چه کسی می تواند به من کمک کند تا پاسخ را پیدا کنم؟ اگر ایده ای ندارید، از خود بپرسید: در حال حاضر چه کار کوچکی می توانم انجام دهم که مرا یک قدم به جلو می برد؟ این سوالات ذهن شما را از رکود خارج می کند و در مسیری قرار می دهد که به فکر راه حل باشد.
و در نهایت اقدام کنید. دانستن کافی نیست. فکر کردن به راه حل ها کافی نیست. باید عمل کنی حتی اگر یک اقدام کوچک باشد، حتی اگر فقط یک قدم باشد، این قدم کوچک می تواند شروع یک تغییر بزرگ در زندگی شما باشد.
زندگی مانند رودخانه ای است که مدام در جریان است. اگر سعی کنید در مقابل این جریان بایستید، فقط خودتان را خسته می کنید. اما اگر یاد بگیرید که چگونه با جریان حرکت کنید، یاد بگیرید که چگونه تمرکز خود را از موانع به مسیرهای ممکن تغییر دهید، آنگاه زندگی برای شما آسان تر خواهد شد. چالش ها همیشه وجود خواهند داشت، اما این به شما بستگی دارد که چگونه به آنها نگاه کنید. آیا آنها را به عنوان موانع غیرقابل عبور یا فرصت هایی برای رشد می بینید؟ انتخاب با شماست.
حالا برای لحظه ای چشمانتان را ببندید و به چیزی فکر کنید که مدت هاست در ذهنتان بوده است. به مشکلی که شما را گرفتار کرده است. حالا یک تغییر کوچک در ظاهر خود ایجاد کنید. از خود بپرسید: اگر بخواهم از این مشکل به عنوان یک فرصت استفاده کنم، چه چیزی از آن یاد خواهم گرفت؟ در این شرایط چه چیزی می تواند برای من مفید باشد؟ چگونه می توانم از این موقعیت برای قوی تر شدن استفاده کنم؟ و اکنون، فقط برای یک لحظه، تصور کنید که تمام زندگی شما حول این نوع نگاه ساخته شده است.
شما می توانید این تغییر را همین الان شروع کنید. تصمیم بگیرید که از امروز شروع کنید، هر بار که با چالشی روبرو می شوید، به جای تمرکز روی مشکل، روی پاسخ ها تمرکز کنید. این یک تصمیم کوچک است، اما عواقب آن بسیار زیاد خواهد بود. و هنگامی که این عادت را در خود ایجاد کردید، زندگی شما دیگر مثل قبل نخواهد شد. این آغاز تحول شماست.
فصل نهم: تمرکز بر راه حل: کلید بازگشت به زندگی
چشمان خود را ببندید و برای لحظه ای خود را در میان یک طوفان سهمگین تصور کنید. باد زوزه می کشد، آسمان تاریک است، باران بی رحمانه بر زمین می کوبد. در این بین ایستاده ای، گمشده، ترسیده، نمی توانی راهی برای خروج پیدا کنی. اما حالا تصور کنید که چشمان شما ناگهان نوری را در دوردست می گیرد. این چراغ راه حل است. همان راهی که تو را از این طوفان بیرون می آورد. اما این نور تنها زمانی آشکار می شود که شما چشمان خود را از شدت طوفان بردارید و به دنبال راه خروج باشید. زندگی شما هم همینطور است. مشکلات مانند یک طوفان بی رحم سر راه شما قرار می گیرند، اما اگر تمرکزتان را تغییر ندهید، اگر در وسط طوفان بایستید و فقط به باد و باران فکر کنید، هرگز راهی برای خروج پیدا نخواهید کرد.
زندگی مثل یک صفحه شطرنج است. هر حرکتی که انجام می دهید یک نتیجه دارد. برخی از مردم فقط به مهرههایی که از دست دادهاند نگاه میکنند و در دلتنگی از آنچه میتوانست باشد گم میشوند. اما قهرمانان شطرنج فقط به یک چیز فکر می کنند: حرکت بعدی. آنها نمی پرسند که چرا این اتفاق افتاد، چرا آجیل را از دست دادند، چرا وضعیت مطابق میل آنها نیست. فقط می پرسند: حالا چه کار کنم؟ این تفاوت اساسی بین افرادی است که در مشکلات غوطه ور هستند و کسانی که راه حل می یابند.
مشکلات جزء جدایی ناپذیر زندگی هستند. هیچ کس نمی تواند از آنها فرار کند. اما آنچه تفاوت را ایجاد می کند نحوه برخورد شما با آنهاست. افرادی که روی مشکلات تمرکز می کنند، خسته می شوند، به مرور زمان انرژی خود را از دست می دهند. اما کسانی که به جای تمرکز بر روی مشکل، روی یافتن راه حل کار می کنند، به سرعت دوباره انرژی می گیرند، امید خود را به دست می آورند و قدم به قدم از بحران خارج می شوند.
تصور کنید در تاریکی مطلق هستید. اگر فقط روی تاریکی تمرکز کنید، هرگز راهی برای خروج پیدا نخواهید کرد. اما اگر شروع به جستجو کنید، اگر سعی کنید حتی کوچکترین درخشش نور را پیدا کنید، امید باز خواهد گشت. مغز انسان به گونه ای طراحی شده است که وقتی به مشکلی فکر می کنید، تمام تمرکز شما را روی آن مشکل قفل می کند. این یک مکانیسم طبیعی است. اما باید یاد بگیرید که کنترل این مکانیسم را به دست بگیرید و آن را به نفع خود هدایت کنید. اگر مدام به مشکلی فکر می کنید، ذهن شما آماده است که فقط آن مشکل را ببیند. اما اگر از خود بپرسید: راه حل این مشکل چیست؟ ذهن شما به سرعت شروع به جستجوی پاسخ می کند. این یک قانون تغییر ناپذیر است. هر سوالی که از خود بپرسید، ذهن شما به دنبال پاسخ خواهد بود. پس بهتر نیست به جای اینکه بپرسیم “چرا من؟ چرا این اتفاق افتاد؟ چرا من اینقدر بدبختم؟” از خود بپرسید: “چگونه می توانم این وضعیت را تغییر دهم؟ در این موقعیت چه چیزی وجود دارد که بتوانم به نفع خود استفاده کنم؟ اولین قدمی که می توانم برای رهایی از این بحران بردارم چیست؟”
داستان های زیادی از افرادی وجود دارد که در بدترین شرایط ممکن و تنها با تغییر تمرکز زندگی خود را تغییر داده اند. یک فرد ورشکسته اگر تمرکز کند که چقدر از دست داده است، نمی تواند بلند شود. اما اگر از خود بپرسد “چگونه می توانم از این شکست پلی به سوی موفقیت بسازم؟” ناگهان ذهن او شروع به حرکت در مسیر جدیدی می کند. مردی که خانواده اش را در اثر یک حادثه تلخ از دست داده است، اگر تمام فکرش را روی درد و رنجی که کشیده است بگذارد در تاریکی غرق خواهد شد. اما اگر تصمیم بگیرد از این تجربه دردناک برای کمک به دیگران استفاده کند، مسیر زندگی اش تغییر خواهد کرد.
ذهن شما مانند رادیو است. اگر روی فرکانس های منفی تنظیم شود، فقط غم و اندوه و ناامیدی نصیب شما می شود. اما اگر روی فرکانس های مثبت تنظیم شود، راه حل ها و امیدها در اختیار شما قرار می گیرد.
حالا این سوال را از خود بپرسید: در حال حاضر به چه چیزی گیر کرده اید؟ چه مشکلی ذهن شما را درگیر کرده است؟ آیا تمام توجه و انرژی خود را صرف این مشکل کرده اید؟ آیا به ذهن خود اجازه داده اید در تاریکی خود فرو برود؟ اگر چنین است، زمان تغییر فرکانس فرا رسیده است. همین الان از خود بپرسید: چه کاری می توانم انجام دهم که بتواند اولین قدم برای رهایی از این وضعیت باشد؟ حتی اگر کوچکترین قدم باشد، حتی اگر بی اهمیت به نظر برسد، برای شروع حرکت کافی است. همانطور که حرکت می کنید، مسیرها آشکار می شوند. راه حل ها خود را نشان خواهند داد. اما تا زمانی که بایستید و مشکل را تماشا کنید، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد.
تمرکز بر راه حل، کلید بازگشت به زندگی است. این یک تصمیم ساده است، اما تفاوتی که در زندگی شما ایجاد می کند غیرقابل تصور است. هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید، می توانید انتخاب کنید که روز خود را با تمرکز بر مشکلات یا تمرکز بر پاسخ ها شروع کنید. این انتخابی است که کل آینده شما را شکل خواهد داد.
آیا برای ایجاد این تغییر آماده هستید؟ آیا حاضرید ذهن خود را از زندان مشکلات رها کنید و آن را به دنیای بیکران راه حل ها هدایت کنید؟ پس همین الان تصمیم بگیر تصمیم بگیرید هرگز و هرگز دوباره روی مشکلی که قابل حل است فکر نکنید. همیشه روی راه حل تمرکز کنید. همیشه به دنبال راهی برای خروج باشید. زیرا تا زمانی که به راه حل فکر کنید، هیچ مشکلی نمی تواند شما را در زنجیر خود نگه دارد. این قانون زندگی است.
فصل 10: از بحران تا پیشرفت: آخرین گام برای موفقیت
همه چیز در زندگی شما در این نقطه به پایان می رسد. لحظه ای که تصمیم می گیرید آیا می خواهید در بحران بمانید یا از آن عبور کنید. لحظه ای که سرنوشت شما تعیین می شود، نه با آنچه برای شما اتفاق می افتد، بلکه با واکنش شما به آنها. همه چیزهایی که تا به حال یاد گرفته اید، همه چیزهایی که از سر گذرانده اید، همه چیزهایی که تحمل کرده اید، همه آنها شما را به جایی که اکنون هستید رسانده است. اما سوال اصلی این است: آیا این پایان راه است یا آغاز چیزی بزرگتر؟
بحران ها همیشه وجود دارند. همیشه چیزی وجود دارد که شما را به چالش می کشد، همیشه مانعی بر سر راه شما وجود دارد، همیشه موقعیتی وجود دارد که می تواند شما را زمین بزند. اما آیا واقعاً بحران ها شما را متوقف می کنند یا به خود اجازه می دهید متوقف شوید؟ این حقیقتی است که افراد موفق آن را درک کرده اند: بحران ها پایان نیستند، بلکه آغاز پیشرفت های بزرگ هستند. اما فقط کسانی که یاد گرفته اند دیدگاه خود را تغییر دهند این فرصت را درک می کنند.
برای لحظه ای تصور کنید که در تاریکی مطلق ایستاده اید، در مسیری که هیچ نوری در آن دیده نمی شود. اگر وحشت کنید، اگر اجازه دهید ناامیدی بر شما غلبه کند، همان جایی که هستید می مانید. اما اگر تصمیم به حرکت دارید، حتی اگر اولین قدم هایتان متزلزل و نامطمئن باشند، در نهایت راهی پیدا خواهید کرد. این چیزی است که بحران ها به ما می آموزند: تنها راه رهایی از تاریکی حرکت به سوی نور است. و این نور چیزی نیست جز تمرکز بر راه حل، یافتن مسیری جدید و پذیرش این که هیچ مانعی نمی تواند شما را از رسیدن به هدف باز دارد، مگر اینکه اجازه دهید.
بزرگترین اشتباه بسیاری از مردم این است که بحران ها را شکست های جبران ناپذیر می دانند. آنها فکر می کنند اگر شرایط سخت شد، اگر راه سخت شد، یعنی دیگر نمی توان ادامه داد. اما حقیقت این است که بحرانها فقط نقاط تغییر هستند، نشانههایی که به شما میگویند: این مسیر دیگر جواب نمیدهد، باید راهی جدید پیدا کنید. اما اگر دیدگاه خود را تغییر ندهید، اگر بر مشکلات تمرکز کنید، اگر اجازه دهید ذهنتان درگیر مشکلات شود، هرگز نخواهید دید که دروازه ای برای پیشرفت در همان جا وجود دارد، درست همان جایی که ایستاده اید.
دنیا همیشه به کسانی که در سخت ترین لحظات تسلیم نمی شوند پاداش می دهد. داستان زندگی افراد موفق را بخوانید. همه آنها در شرایطی بوده اند که غیرقابل تحمل به نظر می رسید، اما تسلیم نشده اند، یاد گرفته اند که چگونه بحران ها را به فرصت تبدیل کنند. این افراد تنها در یک چیز با دیگران تفاوت دارند: آنها یاد گرفته اند که توجه و انرژی خود را صرف یافتن راه حل کنند، نه درگیر شدن در مشکلات.
تمرکز بر راه حل فقط یک توصیه ساده نیست، بلکه یک اصل اساسی در موفقیت است. اگر میخواهید در هر شرایطی پیشرفت کنید، اگر میخواهید از هر بحرانی قویتر بیرون بیایید، باید این اصل را محور تفکر خود قرار دهید. باید ذهن خود را طوری تربیت کنید که در مواجهه با مشکل به جای ناامید شدن به دنبال پاسخ باشد. این یک تمرین است و مانند هر مهارتی نیاز به تمرین مداوم دارد. هر روز، هر لحظه از خود بپرسید: چگونه می توانم این مشکل را حل کنم؟ چگونه می توانم از این شرایط به نفع خود استفاده کنم؟ چه درسی در این بحران نهفته است که می تواند من را قوی تر کند؟ و وقتی این سوالات را از خود می پرسید، ناگهان ذهن شما شروع به یافتن پاسخ می کند. و این تغییر کوچک در تفکر می تواند زندگی شما را تغییر دهد.
ذهن انسان طوری طراحی شده است که آنچه را که روی آن تمرکز می کند گسترش دهد. اگر روی مشکلات تمرکز کنید، آنها را بزرگتر خواهید دید. اما اگر روی راه حل ها تمرکز کنید، قدرتی در درون شما فعال می شود که شما را قادر می سازد بر هر مانعی غلبه کنید. این یک واقعیت علمی و روانشناختی است. مغز شما مانند یک فیلتر عمل می کند. اگر به او بگویید راه حلی وجود ندارد، تمام توجه خود را صرف تأیید این باور می کند. اما اگر به او بگویید که راه حلی وجود دارد و می توانید آن را پیدا کنید، ناخودآگاه شروع به جستجوی آن می کند.
افرادی که در بحران ها رشد می کنند کسانی هستند که این قانون را درونی کرده اند. به جای اینکه بپرسند “چرا این اتفاق برای من افتاد؟”، می پرسند: “چگونه می توانم از این موقعیت بهترین استفاده را ببرم؟” به جای تسلیم شدن در برابر مشکلات، از آنها برای رشد استفاده می کنند. و این چیزی است که شما باید یاد بگیرید.
این فصل پایان این کتاب است، اما آغاز تغییر شماست. اکنون زمان آن است که تصمیم بگیرید چگونه می خواهید ادامه دهید. آیا می خواهید مانند گذشته باشید، اجازه دهید بحران ها شما را متوقف کنند، ذهن خود را درگیر مشکلات کنید و احساس ناتوانی کنید؟ یا میخواهید هر بحرانی را فرصتی برای رشد، تغییر دیدگاه، تمرکز بر راهحلها و تبدیل شدن به فردی باشید که نه تنها بحرانها را پشت سر میگذارد، بلکه در آنها رشد کرده و موفق میشود؟
تصمیم با شماست اما به یاد داشته باشید که هر انتخابی که اکنون انجام می دهید آینده شما را شکل می دهد. هر فکری که در این لحظه انتخاب کنید مسیر شما را مشخص خواهد کرد. بنابراین، همین الان، همین الان تصمیم خود را بگیرید. تصمیم بگیرید دیگر هرگز اجازه ندهید مشکلاتتان شما را متوقف کنند. تصمیم بگیرید همیشه در هر شرایطی و در هر بحرانی روی راه حل ها تمرکز کنید. زیرا این تنها راهی است که شما را از بحران به پیشرفت و از سختی به موفقیت می رساند.
نتیجه: راز زندگی در دستان شماست
زندگی میدان جنگ نیست، مسیر است. مسیری که در هر لحظه، در هر تصمیم، در هر نگاه تعیین می کنی. شما تصمیم می گیرید که مشکلات را در آغوش بگیرید یا بر آنها غلبه کنید، در ناامیدی غوطه ور شوید یا امید را در آغوش بگیرید، روی بحران ها تمرکز کنید یا راه حل ها. این کتاب سفری بود برای کشف قدرتی که همیشه در درون شما بوده است اما شاید تا امروز از آن آگاه نبودید. بیایید نگاهی به همه چیزهایی که در این سفر یاد گرفتیم بیندازیم.
در فصل اول: “مشکلات یا فرصت ها؟ انتخاب با شماست” متوجه شدید که مشکلات همیشه وجود دارند، اما این دیدگاه شماست که سرنوشت شما را می سازد. آیا هر مانعی را به عنوان یک مانع غیرقابل عبور یا فرصتی برای رشد می بینید؟ آیا تسلیم چالش ها می شوید یا یاد می گیرید که هر مشکلی در دل خود راه حلی پنهان دارد؟
در فصل 2: ”قدرت تمرکز: چرا تمرکز بر مشکلات شما را فلج می کند؟” شما یاد گرفتید که ذهن شما مانند یک ذره بین کار می کند. هر کجا که انتخاب کنید نگاه کنید، آنجا رشد می کند. اگر روی مشکلات تمرکز کنید، آنها را بزرگتر و ترسناک تر خواهید کرد. اما اگر تمام ذهن خود را روی یافتن راه حل ها متمرکز کنید، مغزتان ناخودآگاه راه های جدیدی برای غلبه بر موانع پیدا می کند.
در فصل 3: “چرا بیشتر مردم در چرخه مشکلات باقی می مانند؟” ، متوجه می شوید که بسیاری از مردم آنقدر درگیر مشکلات خود هستند که حتی راهی برای برون رفت از آنها نمی بینند. دلیل این امر ساده است: آنها به جای تمرکز بر راه حل ها، به مرور مشکلات در سر خود ادامه می دهند. اما شما می توانید متفاوت باشید. می توانید از این چرخه خارج شوید.
در فصل 4: “قانون انرژی: کمبود یا مازاد؟” متوجه شدید که انرژی شما به طرز فکر شما بستگی دارد. کسانی که مدام به مشکلات فکر می کنند انرژی خود را از دست می دهند، اما کسانی که به راه حل فکر می کنند انرژی بیشتری برای حرکت به جلو پیدا می کنند. آیا نمی خواهید در دسته دوم باشید؟
در فصل 5: “چگونه به سرعت از ناامیدی به امید برسیم؟” شما ابزارهایی دارید که به شما کمک می کند بلافاصله پس از مواجه شدن با مشکلات تمرکز خود را تغییر دهید. متوجه شدید که فقط با تغییر دیدگاه خود می توانید به سرعت از ناامیدی خارج شوید و به زندگی بازگردید.
در فصل 6: “ریشه های مشکلات: چرا برخی از مردم نمی توانند بر مشکلات غلبه کنند؟” شما یاد گرفتید که بسیاری از مشکلات، نه به دلیل شدت آنها، بلکه به دلیل طرز فکر ما، وجود دارند. اکنون این آگاهی را دارید که به جای گیرکردن در گذشته، باید ذهن خود را برای پذیرش راه حل ها باز کنید.
در فصل 7: “هنر نگاه به آینده: تمرکز بر پاسخ ها” متوجه شدید که هر مشکلی درسی دارد و اگر به جای غرق شدن در آن، روی پاسخ ها تمرکز کنید، می توانید از هر چالشی برای رشد خود استفاده کنید.
در فصل 8: “آغاز تحول: تغییر تمرکز، تغییر زندگی” شما داستان افرادی را شنیده اید که فقط با تغییر تمرکز زندگی خود را متحول کرده اند. این نشان داد که شما هم می توانید آن را انجام دهید، فقط باید تصمیم بگیرید.
در فصل 9: “تمرکز بر راه حل: کلید بازگشت به زندگی” ، متوجه شدید که هر بار که تمرکز خود را از مشکلات به راه حل ها تغییر می دهید، یک قدم به زندگی بهتر نزدیک می شوید. این قانون ساده، اما قدرتمند است.
و در نهایت، در فصل 10: «از بحران تا پیشرفت: آخرین گام تا موفقیت» یاد گرفتید که حتی در سخت ترین شرایط، این شما هستید که سرنوشت خود را تعیین می کنید. مهم نیست اکنون در کجای زندگی هستید، همیشه یک انتخاب دارید: تسلیم شوید یا قوی تر شوید؟ ماندن یا رشد؟ مروری بر گذشته یا ایجاد آینده ای جدید؟
اکنون، کتاب تمام شده است، اما سفر شما تازه آغاز شده است. این دانش ها تنها زمانی ارزشمند هستند که آنها را در زندگی خود به کار ببرید. همین الان، همین الان، متفاوت بودن را انتخاب کنید. تمرکز روی راه حل ها را انتخاب کنید. تغییر زندگی خود را انتخاب کنید. قدرت در دستان شماست از این لحظه به بعد دیگر همان آدم قبلی نیستی. شما فردی هستید که می دانید چگونه مسیر زندگی خود را تغییر دهید. اکنون حرکت کن دنیا منتظر توست.
Good https://lc.cx/xjXBQT
Very good https://t.ly/tndaA
Fenerbahçe su kaçağı tespiti Bilinçlendirme: Su kaçağı sorunları hakkında bizi bilinçlendirdiler. https://www.provolutions.com/?p=4441
Very good https://t.ly/tndaA
Good https://t.ly/tndaA
Zeytinburnu su kaçağı cihazlı tespit İleri teknoloji, minimal müdahaleyle maksimum sonuç sağlar. https://meherpurbarta.com/3838/
Awesome https://is.gd/N1ikS2